اولینباری که هیئت «رهروان شاهد»، جانبازان را دور هم جمع کرد، به شهریور سال۱۳۸۵ برمیگردد. اسم این دورهمی را هم گذاشتند «همسنگران پدران آسمانی». از آن سال به بعد در روز ولادت امامحسین (ع) و حضرت ابوالفضل (ع)، جانبازان محله سرافرازان دور هم جمع میشوند و از خاطرات دفاع مقدس و روزهای جنگ تعریف میکنند.
همسنگران پدران آسمانی، امسال در منزل حاجحسین فنایی دور هم جمع شدند که خانهاش دیواربهدیوار مسجد صاحبالزمان (عج) در خیابان شاملوی۴ است.
حاجحسین فنایی از حق میزبانی استفاده میکند و اول از همه رشته کلام را در دست میگیرد. او میگوید: قدر این دورهمی را بدانید. باور کنید ۱۰ سال دیگر باید بگردید و با ذرهبین افراد جانباز را پیدا کنید.
بیشتر بچههای جنگ، نفسهای آخرشان را میکشند. تا فرصت دارید روایتهای جنگ را بشنوید و بنویسید، که اگر غفلت کنید، دیر میشود. ما امروز و فرداست که رفتنی شویم.
جعفر اکبریان و علیاکبر عباسی هم اینجا حضور دارند. اولی در عملیات آزادسازی خرمشهر و وقتی فقط شانزدهسال داشت، به درجه جانبازی رسید و دیگری در عملیات والفجر ۹ مجروح شد.
هردو از نیروهای تخریب لشکر ویژه شهدا بودهاند و کلی خاطره از جانفشانی رفقایشان دارند.
یکی از مداحان مراسم روز جانباز، جواد اکرامی است، فرزند شهید محمدجمعه اکرامی که سه برادر دیگر هم دارد. پدرش روز ۳۰ آبان سال ۱۳۶۲ و در عملیات والفجر ۴ به شهادت رسید.
جواد امروز راه پدرش را ادامه میدهد، یک فعال فرهنگی و مدیر مدرسهای با ۷۵۰ دانشآموز در کوی امیر است.
جانبازان محله سرافرازان در این شب، کلی خاطره میگویند و میخندند. یکی از این افراد که شوخطبعیاش حسابی گل کرده، سرهنگ رضا گلی است.
او تعریف میکند: یک روز غروب که دیگ غذا را آوردند، من و چند نفر از بچهها دور دیگ جمع شده بودیم. بعثیهای نامرد خمپاره را درست زدند وسط دیگ!
آن روز بهجای غذا سه ترکش خوردم که هنوز هم در بدنم جولان میدهند. همیشه به حاجخانم میگویم بعدها اگر روی قبر من فلزیاب بزنند، صدا میدهد.
حسن ختام دورهمی همسنگران پدران آسمانی، یک گلدان کوچک است که به هریک از سرافرازان جمع تقدیم میشود. چیز بیشتری نمیخواهند؛ کمی احترام و توجه به رشادتهای آنها کافی است.